7 سال از سنت شدن پدیده قرعهكشی برای چینش سینمای رسانهها در جشنواره فجر میگذرد. پدیدهای كه برای دفع اعتراض بنا شد اما حالا خود تبعاتی را موجب شده است.
روز گذشته، مراسم قرعهكشی سالن رسانههای جشنواره فیلم فجر برگزار شد تا چینش آثار در برج میلاد و سینمای اعضای خانه سینما مشخص شود.
امسال، هفتمین سالی است كه نمایش فیلمها در سالن رسانهها از طریق قرعهكشی مشخص میشود. پدیدهای كه از همان ابتدا، موافقان و مخالفان بسیاری را به خود دید. اگرچه هیچگاه دلیلی بر سنت شدن این پدیده در جشنواره فیلم فجر عنوان نشد اما شاید بتوان این اتفاق را درنتیجه برخی اعتراضاتی قلمداد كرد كه صاحبان فیلمها از روز و ساعت نمایش فیلمشان مطرح میكردند. شدت این اعتراضها از سوی صاحبان فیلمهایی كه طی روز آخر در سالن رسانه نمایش داشتند، بیشتر بود چرا كه آنها معتقد بود از فرصت كافی برای شنیدن نقدها برخوردار نیستند و اتمسفر آن روز، تحتتاثیر اعلام اسامی نامزدها، قرار گرفته و فیلم آنها از جریان رسانهای جا میماند.این شكل اعتراض، كاملا بهحق بود و احتمالا مدیران جشنواره فجر در راستای عدالتمحوری بیشتر، اقدام به جایگزین كردن روش قرعهكشی كردند اما اكنون كه این روش، عمری 7ساله یافته، مزایای و معایب آن كاملا بیرون زده و حالا میتوان نظراتی كارشناسی راجع این پدیده مطرح كرد.
اگر بخواهیم این شیوه را در نرم جهانی خود مقایسه كنیم باید بگوئیم این الگو، در هیچیك از جشنوارههای الف جهانی دیده نمیشود. جشنوارههای سینمایی تراز اول، وسواس عجیبی در چینش فیلمها علیالخصوص برای سینمای رسانه دارند. آنها با توجه به پارامترهایی چون اهمیت فیلم، داستان آن، عوامل و بازیگران و حتی اقتضائات ضروری اسپانسرها، نسبت به چینش آثار همت میگمارند. فیلمهای مهم و پرسروصدا را به عنوان آثار افتتاحیه و اختتامیه انتخاب كرده و خبر آن را از هفتهها پیش از آغاز جشنواره، رسانهای میكنند.
این رویه، تفاوت بسیاری با آنچه تحت عنوان قرعهكشی در جشنواره فجر باب شده، دارد. نخست آن كه ما همچنان كه جریانی با نام رئیس هیات داوران را به رسمیت نشناختهایم، اتفاقی تحتعنوان فیلم افتتاحیه یا اختتامیه را هم جدی نگرفتهایم. حالا كه بحث قرعهكشی به میان آمده، فیلم افتتاحیه و اختتامیه هم كاملا تصادفی انتخاب میشود. اینطور میشود كه از سال 96 كه پای قرعه كشی به جشنواره فجر باز شد تا امروز، فیلمهای كامیون، 23 نفر، سه كام حبس، رمانتیسم عماد و طوبا، بیرو، شماره 10 و دروغهای زیبا به عنوان آثار افتتاحیه انتخاب شدند كه هیچیك از این كارها، حتی در صورتی كه از طریق قرعهكشی هم برای افتتاحیه در نظر گرفته نمیشدند، باز هم انتخابهایی هوشمندانه برای شروع بزرگترین رویداد سینمایی كشور محسوب نمیشدند.
اتفاقا زمانی كه صاحبان فیلمهای روزهای آخر جشنواره از این انتخاب گلایه داشتند، میشد با اتخاذ تصمیماتی همچون نمایش تنها یك فیلم اختتامیه در روز پایانی، به این بحث پایان داد. به این ترتیب، یك فیلم مهم در روز آخر نمایش داده میشد كه جریان رسانهای نمیتوانست با توجه به اهمیت فیلم، آن را نادیده بگیرد و مابقی فیلمها هم از فرصت دیده شدن توسط اهالی مطبوعات و منتقدان بهرهمند میشدند.
درنگی بر سنت قرعهكشی در جشنواره فیلم فجر
ضمن اینكه قرعهكشی، به لحاظ عدالت مضمونی نیز روشی چندان حرفهای محسوب نمیشود. مثلا در همان نخستین سالی كه این روش پیاده شد، بسیاری از رسانهها اعتراض داشتند كه چرا 4 فیلم ارزشی به وقت شام، امپراطور جهنم، تنگه ابوقریب و سرو زیر آب طی 3 روز متوالی جشنواره نمایش داده شده و 7 روز دیگر، خالی از چنین مضامینی است؟ در ادوار بعدی نیز مواردی از این دست مشاهده شده است. در برخی از ادوار 7سال اخیر نیز مشاهده شده است كه فیلمهای مهم، در یك نیمه جشنواره قرار گرفته و به همین دلیل، نیمه بعدی، خالی از جذابیت شده است.
در تقریبا تمام جشنوارههای سینمایی مهم جهان، سانسهای پایانی شب، به فیلمهای مهم اختصاص پیدا میكند تا ضمن نمایش این آثار در زمانی استاندارد، مخاطبان بیشتری از عوامل فنی، اهالی رسانه و منتقدان بتوانند از آن آثار استقبال كنند اما یكی از بزرگترین معایب سیستم قرعهكشی آن است كه چنین چارتی را به هم میزند. در جدول همین امسال كه نگاه كنیم میبینیم كه 3 فیلم انیمیشن برای سانس پایانی 3 روز انتخاب شدهاند و چهارمین انیمیشن هم در سانس سوم تعبیه شده است. طبیعی است كه ساعت نمایش انیمیشن، حوالی 22 شب نیست و چقدر بهتر بود كه این 4 انیمیشن به عنوان فیلمهای سانس اول چهار روز در نظر گرفته میشدند.سیستم قرعهكشی همچنین درایت كافی برای تقسیم گونه طی روزهای مختلف را ندارد. به همین دلیل تعجبی ندارد كه طی 7 سال اخیر، برخی فیلمهای همژانر را طی یك روز میدیدیم و دیگر روزها، خالی از آن گونه بود. فارغ از این موارد، حرفوحدیثهای خود مراسم كه شامل گلایه برخی اهالی رسانه از دعوت نشدن برای قرعهكشی نیز صورت زیبایی برای این پدیده محسوب نمیشود. همچنان كه نمیشود از هزینه برگزاری این اتفاق نیز چشمپوشی نكرد و آن را به صلاح جشنواره ندانست.
بنابراین جمیع جهات را كه بررسی میكنیم، میبینیم قرعهكشی، نهتنها آوردهای برای بزرگترین رویداد سینمایی كشور ندارد بلكه بر اعتبار آن نیز خدشه وارد میكند و گویی برگزاركنندگان در حال قرعهكشی لیگ برتر فوتبال هستند. درواقع قرعهكشی آمد تا صدای برخی اعتراضهای كمرنگ را بخواباند ولی خود به چالشی تبدیل شد كه ماهیت این رویداد را هدف قرار داده و تركشهای بسیاری را پیش از شروع، پرتاب میكند.
همه میدانند كه در برخی بخشها، همواره اعتراضهایی وجود دارد مانند شبی كه اسامی نامزدها اعلام میشود؛ آیا اعتراضی نمیبینید؟ شب اعلام برگزیدگان چطور؟ در سیستم آرای مردمی، آیا همواره اعتراضاتی وجود نداشت؟ آیا در همین سیستم قرعهكشی فعلی اعتراضی وجود ندارد؟ طبیعی است كه ماهیت بخشی از جشنوارههای سینمایی در تمام جهان، اعتراضخیز است بنابراین هوشمندانه نیست كه بخواهیم برای چند اعتراض محدود كمرنگ كه ساحتی حرفهای ندارند، به روشی چون قرعهكشی متوسل شویم كه تبعات غیرحرفهای بسیاری برای این رویداد دارد.
امیدواریم با روحیه آسیبشناسانهای كه در دبیرخانه جشنواره فجر وجود دارد، این اتفاق برای سال آینده تكرار نشود و جشنواره فیلم فجر، به تراز بالاتری از مطلوبیت حرفهای در شكل سختافزاری خود دست یابد.