این روزها فرزندگریزی زوجین جوان به یكی از معضلهای اصلی كشور تبدیل شده است.
در اطراف هر یك ما كم نیستن، زوجهایی كه سالهای زیادی از عمر زندگی زناشوییشان میگذرد و هنوز فرزندی ندارند. وقتی از آنها هم میپرسی چرا، جوابهای مشتركی میدهند، از نداشتن امنیت شغلی مرد خانواده گرفته تا گرانی این روزهای جامعه ما. هر یك برای زوجهای جوان میتواند دلیلی برای فرزند گریزی باشد.
وقتی گذشته را نگاه میكنیم متوجه میشویم كه خانوادههای قدیمی علارغم كمبودهای مالی و اقتصادی مختلف در زندگیشان دست از فرزند آوری برنمیداشتند و 5.6.7 و یا حتی بیشتر، تعداد فرزندان یك خانواده بود و خانوادههای پرجمعیت قدیمی ایرانی هم معروف بودند، اما با گذشت زمان تعداد فرزندان یك خانواده تازه تشكیل شده كم و كمتر شد تا به معضل تك فرزندی برخوردیم و سالها با این معضل دست و پنجه نرم كردیم و در نهایت امروز با مشكل گریز از فرزندآوری و كاهش میل به فرزندآوری در بین زوجین جوان روبه رو هستیم.
"لی وین گاس" در مقاله خود چنین مینویسد: «در جوامع امروزی و از چند سال گذشته، اعتقاد بسیاری از زوجهای جوان به ضرورت داشتن فرزند به طور فزایندهای كمرنگ و كمرنگتر شده و نرخ زاد و ولد نیز بهرغم سیاستهای تشویقی برخی دولتها روند كاهشی خود را همچنان ادامه میدهد. بر اساس گزارش مركز PEW از هر پنج نفر یك نفر بدون فرزند زندگی میكند. عدم اطمینان به فرزندآوری در میان زنان نسبت به مردان درصد بالاتری دارد. زنان جوان نه تنها بارداری خود را به تعویق میاندازند بلكه در مجموع و از اساس حرفها و مخالفتهایی با این مقوله دارند. زمانی بود كه داشتن بچه به عنوان یك ضرورت برای هر خانمی مورد توجه قرار میگرفت، اما در چند سال اخیر روند تغییرات، دور شدن از این ضرورت را نشان میدهد. گاهی آقایان بچه دوست دارند لیكن خانمها چندان مطمئن نیستند.»
بقای نسل؛ یكی از ضرورتهای فرزندآوری زوجین
متاسفانه امروزه در جامعه جوری به زوجهای جوان القا شده است كه فرزند داشتن و یا فرزندآوری یك حماقت است و هركس كه دلسوز آینده فرزندانش است نباید برای داشتن فرزند اقدام كنند. اما این را نمیدانند فرزندآوری عامل بقای نسل، رشد استعدادها، پویایی نیروی انسانی و قدرت جمعیتی به حساب میآید و در فقدان و خلأ آن علاوه بر به خطر افتادن كانون و نظام خانواده، بافت جمعیتی جامعه هم با چالشها و نارساییهایی روبرو میشود كه اثرات و پیامدهای مخرب آن، بعضا در حوزهها و عرصههای بزرگ و ملی كشور نمود و ظهور پیدا میكند.
داشتن بچه زمانی برای خانوادهها یك ضرورت بود، ولی به مرور روند و نگرشی در جوامع گوناگون شكل گرفت كه این ضرورت را تحت الشعاع قرار داده و در خود حل كرد. در بستگان همگی ما زوجهای جوانی هستند كه به رغم گذشت حتی 10 سال از آغاز زندگی مشترك نه تنها فرزندی ندارند بلكه اصولاً به فكر داشتن بچه هم نیستند.
سه مولفه كاهش میل فرزندآوری در بین زوجهای جوان
لواف كارشناس مسائل خانواده در گفتوگو با خبرنگار باشگاه خبرنگاران جوان، در این باره اظهار كرد: تمایل به فرزندآوری و اساساً مقوله فرزندآوری ریشه در چند مسئله دارد؛ یكی مربوط به اعتقادات و باورهای افراد است یكی هم مربوط به سبك زندگی بوده است.
وی با اشاره به اینكه متاسفانه در سالهای اخیر به دلیل این كه سبك زندگی جوانان تغییر كرده است، گفت: تمایل به فرزندآوری در جوانان كاهش پیدا كرده است در واقع افزایش سه مولفه؛ رفاه اقتصادی، تجمل گرایی، مسئولیت گریزی و آسایش طلبی كه در نسل جوان وجود دارد باعث شده كه فرزند آوری را برای خود مقوله دشواری تصور كنند.
این كارشناس مسائل خانواده گفت: نكته جالب در بحث فرزندآوری این است كه همیشه ما فكر میكنیم كه این ما هستیم كه فرزندانمان را تربیت میكنیم در حالیكه این فرزندان هستند كه با حضور خود ما را تربیت میكنند و این ما هستیم كه برای كنار آمدن با یك انسان جدید باید با خود كنار بیاییم و مواجهه با یك انسان جدید را یاد بگیریم.
لواف اضافه كرد: والدین باید در مقابل آن انسان جدید (فرزند متولد شده) باید كوتاه بیایند و یا گاهی بایستند و در واقع این یك نوع پرورش روح پدر و مادر است یعنی بیش از آن كه والدین قرار باشد فرزندان خود را تربیت كنند این فرزندان هستند كه بر رشد روح و روان والدین تاثیر میگذارند.
توجه به مادیات و چشم و هم چشمی از عوامل كاهش میل به فرزندآوری
رقابت و چشم و هم چشمی در برخی از خانواده ها، مشاهده تولدها و جشنهای آنچنانی، صرف هزینههای زیاد برای عمل سزارین و برگزاری جشنهای تولد پس از به دنیا آمدن بچه در بیمارستان سبب میشود زوجهای جوان كه جزء قشر متوسط جامعه هستند دیگر میلی به بچه دار شدن نداشته باشند.
لواف با بیان اینكه از طرف دیگر توجه زیاد به مادیات و تصور جوانان به اینكه باید در رفاه كامل فرزندانشان را بزرگ كنند و با توجه به شرایط اقتصادی موجود مانع جدیدی برای جوانان شده است، تصریح كرد: این مسئله باعث میشود زوجهای جوان در امر فرزندآوری تعلل كنند و این در حالی است كه تجربههای تربیتی نشان داده است كه نوع تربیت گلخانهای اساساً كمتر جواب میدهد و تجربههای تربیت جهادی اثرگذاری بیشتری داشته است.
این كارشناس مسائل خانواده با تاكید بر اینكه تربیت جهادی به این معنا نیست كه پدر و مادر فرزند را اذیت كنند، ادامه داد: در واقع تربیت جهادی به این معنی است كه قرار نیست تمام امكانات رفاهی برای فرزندان فراهم باشد در واقع قرار است بچهها نوعی دشواری، سختی، نیستی و نداری را تجربه كنند و در مقابل سختیهای روزگار مقابله كند.
وجود ترس از قبول مسئولیت فرزندان در بین زوجین
ترس از پذیرفتن مسئولیت فرزند، یكی از علل مؤثر در شكل پذیری این بیمیلی و بی شوقی زوجین به فرزند آوری شمرده میشود. ترس و بی میلی مذكور خود معلول عوامل دیگری است كه بخش اعظم آن به مسایل اقتصادی برمیگردد.
لواف با اشاره به اینكه اگر این نگاه را در بحث تربیت فرزندان داشته باشیم كمك به سزایی در توجه بیشتر به مسئله فرزند آوری میكند، افزود: بحث دیگری كه در این موضوع وجود دارد آن است كه گاهی اوقات والدین گمان میكنند، اگر فرزندی را به دنیا آورند لحظات خوش خود را از دست میدهند و به صورتی كه دست و پای والدین بسته خواهد شد و نمیتوانند مانند سابق فعالیت اجتماعی خود را انجام دهند.
وی ادامه داد: این مسئله یك ترس در زوجهای جوان ایجاد كرده است درحالی كه این موضوع نیز قابل رفع است و اگر والدین زمان را مدیریت كنند با همكاری یكدیگر برنامه ریزی خوبی داشته باشند و به فرزندآوری فكر كنند و در كنار تربیت فرزندان به فعالیتهای اجتماعی خود نیز بپردازند.
تغییرات در سن ازدواج، از عوامل تاثیر گذار بركاهش فرزندآوری
همچنین رضا فریدی فعال آسیبهای اجتماعی در گفتوگو با خبرنگار باشگاه خبرنگاران جوان، گفت: در سالهای اخیر رشد جمعیت ایران روند نزولی داشته است و اگر به همین طریق پیش برویم، وضعیت كشور وارد مرحلهای بحرانی خواهد شد و در سالهای بعد با یك جمعیت سالمند مواجه خواهیم بود.
وی ادامه داد: بنابراین نیازمند آسیبشناسی هستیم تا بتوانیم از دل این آسیبها و عوامل مؤثر در بروز مسئله مذكور، راهكار و برنامه ارائه دهیم. در مسئله كاهش جمعیت، عوامل متعددی نقش دارند، اما یقیناً مهمترین نهادی كه در حوزه جمعیت نقش دارد، نهاد خانواده است؛ بنابراین باید ببینیم كه در حوزه خانواده چه تغییراتی رخ داده و چه عواملی منجر به تغییر سبك زندگی شده كه نتیجه آن كاهش فرزندآوری و جمعیت كشور طی سالیان اخیر بوده است.
فریدی با اشاره به اینكه یكی از این تغییرات مهم افزایش سن ازدواج در میان جوانان كشور است، افزود: این موضوع از عواملی است كه منجر به كاهش فرزندآوری میشود. البته بالا رفتن سن ازدواج نیز خود معلول عوامل دیگری از قبیل فردگرایی، فرزندسالاری و ... بوده است و امروزه به علت تقویت خانواده هستهای و دشواریهای اقتصادی در جوامع صنعتی، متوسط سن ازدواج افزایش یافته است. بررسیهای آماری نشان میدهد كه در ایران نیز میانگین سن ازدواج همین روند را دارد، با این تفاوت كه این افزایش در مورد زنان بیشتر است.
مشكلات اقتصادی و مخارج سنگین پزشكی
هزینهها و مخارج سنگین زندگی، عدم كسب درآمد كافی برای تامین الزامات مادی و اقتصادی، مخارج سنگین پزشكی و به پیروی آن هزینههایی كه از زمان بچگی تا نوجوانی و حتی جوانی برای خانواده و والدین ایجاد میشود از نمونه مواردی به شمار میرود كه در كاهش انگیزه فرزند آوری نقش بسزایی ایفا میكند.
این فعال آسیبهای اجتماعی بیان كرد: فشارهای اقتصادی بر زوجهای تازه ازدواج كرده وارد میشود، مبنی بر اینكه قبل از ازدواج دارای شغل و مسكن باشند. ضمنا نگرش نسبت به ازدواج دستخوش تغییرات شده است، بهطوری كه حتی خانوادههای سنتی ازدواج را دیگر تنها گزینه برای دختران و پسرانشان نمیدانند. از طرف دیگر مشكل بیكاری باعث بالا رفتن سن ازدواج میشود. طبیعی است كه با بالا رفتن سن ازدواج، فرصت باروری نیز كمتر خواهد بود و در نتیجه منجر به كاهش تعداد فرزندان خواهد شد.
وی با بیان اینكه از عوامل دیگر كاهش میل به فرزندآوری افزایش آمار طلاق در كشور است، گفت: طلاق دارای آثار و پیامدهای عمیق اقتصادی، اجتماعی، روانی و قانونی است. البته طلاق خود میتواند از عوامل متعددی ناشی شود كه درهرصورت منجر به كاهش فرزندآوری در خانواده خواهد شد. اگر به آمار طلاق رسمی و در كنار آن به آمار طلاقهای عاطفی (كه ثبت نشده و آماری از آنها در دست نیست) نگاهی بندازیم، میبینیم كه متأسفانه بسیاری از خانوادهها درگیر آن هستند و یكی از عوامل كاهش تعداد فرزندان نیز همین مسئله است.
رواج فردگرایی عامل كاهش فرزندآوری
فریدی با بیان اینكه از عوامل مهم دیگر میتوان به رواج فردگرایی اشاره كرد، تصریح كرد: جامعه ایران طی سالهای اخیر در جریان تحولات فرهنگی و اجتماعی وسیعی قرار گرفته است. این تحولات بهویژه در خانواده مشهود بوده است، یكی از تحولاتی كه خانواده از آن مصون نمانده، رشد فردگرایی است. منظور از فردگرایی آن است كه افراد بهجای اولویت دادن به خواستها و علایق جمعی، سنتی و خانوادگی، به ارزشها و خواستهای فردی خود اولویت میدهند. فردگرایی میتواند پیامدهایی همچون كاهش مسئولیتپذیری، بالا رفتن سن ازدواج، افزایش طلاق و طبیعتاً كاهش فرزندآوری را به همراه داشته باشد.
این فعال آسیبهای اجتماعی اضافه كرد: فردگرایی با ساختار خانواده هستهای و جمع گرایی با ساختار خانواده گسترده همسو است. در خانواده جمع گرا فرزندان میآموزند كه هنگام ابراز عقیده در مقابل دیگران، بردباری پیشه كنند؛ همچنین وفاداری به گروه و نیز حتی سهیم شدن در منابع مالی، یك عنصر اساسی خانواده جمع گراست.
وی با تاكید بر اینكه باید این موضوع را در نظر داشت كه كاهش و پیری جمعیت، آسیبهای روانشناختی نیز در پی خواهد داشت، ادامه داد: یكی از این آسیبها كاهش نشاط در سطح جامعه است. جوانان مایه پویایی و سرزندگی جوامع هستند و غالب نوآوری ها، خلاقیتها و نیز جهشهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی توسط نیروهای جوان به منصه ظهور میرسد. در جامعه با جمعیت پیر، دولتها و صاحبان سرمایه، احساس خطر میكنند. اساساً ناامیدی بر جامعه سایه میافكند و جامعه به سمت محوشدن كامل حركت میكند و نشاط و سرزندگی از دست خواهد رفت.
فریدی با اشاره به اینكه از آسیبهای روانشناختی دیگر، میتوان به تنهایی و انزوای بزرگسالان اشاره كرد، بیان كرد: از جمله مهمترین نیازهای سالمندان، نیاز به «محبت و توجه» است. چنین محبت و توجهی، در وهله نخست از جانب همسر، و فرزندان و نوهها و سپس خواهران و برادران و دوستان برآورده میشود. تصور شرایطی كه كمتر فرزند، نوه، خواهر و برادر و دوستانی در بزرگسالی حضور داشته باشند كه همراه انسان باشند، گرچه در حال حاضر ممكن است دشوار به نظر برسد، اما با این روند رشد جمعیتی نامطلوب، شاید اجتناب ناپذیر شود، مگر اینكه تدابیری برای این مشكل اندیشیده شود.
این فعال آسیبهای اجتماعی با بیان اینكه كاهش ارتباطات اجتماعی نیز از آسیبهای روانشناختی دیگر این مسئله است، افزود: ایجاد و حفظ ارتباطات اجتماعی صحیح از ضروریات زندگی محسوب میشود. یكی از نیازهایی كه انسانها دارند نیاز پیوندجویی یا پیوستگی است. این نیاز معرّف انگیزه افراد در ایجاد ارتباط با دیگران است. این نیاز میتواند در اشكالی از قبیل دوستیهای صمیمانه، وابستگی به والدین، اشتیاق به رابطه دوستانه با خویشاوندان، صرف وقت با همسالان و... منعكس شود. هنگامی كه فرزند متولد شده، نه خواهر و برادری داشته باشد، نه هم سن و سالهای متعددی كه با آنها ارتباط برقرار نماید، و نه خویشاوندان نزدیكی كه بتواند نیازش به ارتباط را برطرف سازد، مسلما این نیاز به درستی برآورده نشده و بسیاری از آموزشهای اساسی زندگی كه از این طریق به فرد منتقل میشوند، محقّق نخواهد گشت.
در چنین شرایطی، عزم ملی و حمایت دستگاهای اجرایی، حاكمیتی و ارگانهای فعال و ذیربط در حوزه خانواده، فرهنگ و اقتصاد ضرورتی است كه میتواند در افزایش میل و انگیزه زوجین به فرزند آوری نقش موثری را ایفاء كند.