چالش "كفه سنگین" در ترازوی اقتصاد ایران

همسنجی اقتصاد ایران با همتاهای منطقه‌ای و بین المللی نشان می‌دهد كه مزیت‌های گسترده‌ای برای تولید ثروت وجود دارد.

1396/05/04
|
15:28
|

به گزارش خبرگزاری صدا و سیما؛همسنجی اقتصاد ایران با همتاهای منطقه‌ای و بین المللی نشان می‌دهد كه مزیت‌های گسترده‌ای برای تولید ثروت وجود دارد، اما همچنان با چالش‌های متعدد و متنوع در بازارهای اقتصادی كار، كالا، پول و سرمایه مواجه هستیم.
مزیت‌های اقتصادی ایران شاید مشمول اصل پایان ناپذیری در حوزه منابع طبیعی، معدنی و زیرزمینی و همچنین ترانزیت هوایی باشد، اما نگاهی به بازارهای اقتصادی و شاخص‌های آن‌ها نشان می‌دهد در بازار كار همچنان با نرخ بیكاری دو رقمی مواجه هستیم و با استمرار وضعیت ركود یا شبه ركود اقتصادی همواره بر تعداد مطلق بیكاران اضافه می‌شود و اگر آمارهای رسمی و برآوردی را بررسی كنیم به آمار بیكاری 6 و نیم میلیون نفر تا 12 میلیون نفر هم خواهیم رسید، در حوزه بازار پول هم مشكلات موسسات مالی و اعتباری اعم از صاحبان مجوز و غیر مجوز‌ها كه این روز‌ها نمایش خاصی دارد نشان می‌دهد شبكه بانك كشور همچنان نمی‌تواند خود را یار و یاور تولید بداند و با استمرار نرخ سود بانكی بالای 20 درصد و نرخ تورم تك رقمی نمی‌توان به پشتیبانی شبكه بانكی از رونق تولید امیدوار بود و حتی برخی كارشناسان معتقدند زمانی كه نرخ سود تسهیلات بانكی بیش از دو برابر نرخ تورم است و سپرده گذاران بیش از دو برابر تولید كنندگان به سود می‌رسند و سود بانكی هم بدون ریسك و بدون مالیات و بدون هزینه‌های جانبی است، انتظار خروج از ركود بیشتر شبیه طنز خواهد بود.
در حوزه بازار سرمایه نیز همسنجی آن با نظام بانكی نشان می‌دهد اقتصاد ایران در حوزه تأمین مالی همچنان بانك محور است و بازار سرمایه باید سهم خود را تا ده‌ها برابر افزایش دهد.
در حوزه بازار كالا هم در زمانی كه تجارت ایران به صد میلیارد دلار در سال می‌رسید حجم قاچاق كالا به 25 میلیارد دلار هم افزایش یافت و در حال حاضر كه تجارت خارجی ایران (بدون نفت) به 40 میلیارد دلار كاهش یافته میزان قاچاق هم به 12 و نیم میلیارد دلار رسیده است و همچنان بیش از یك چهارم تجارت رسمی است.

چالش كفه سنگین

دولت‌های مختلف در ایران تلاش‌های متنوعی برای ساماندهی مسائل اقتصادی انجام داده اند و دستاوردهایی هم داشته اند.
هنر برنامه ریزان و اقتصاددانان و اقتصادشناسان هم این است كه نظام اقتصادی جامعه و كشور را در مسیری پایدار و همراه با رشد غیرتورمی، توسعه و پیشرفت همراه با عدالت هدایت كنند.
مخاطب علم اقتصاد همه عرصه‌های وجود ارزش و ثروت نهفته در تمامیت یك سرزمین، تمام جمعیت و همه منابع فیزیكی و مجازی (منابع دانش) است.‌
نمی‌توان به رشد اقتصادی توجه كرد، اما از تشدید عوامل بازدارنده رشد پایدار هم غافل ماند.
اما نرخ رشد اقتصادی چقدر اهمیت دارد، كمیت و كیفیت رشد اقتصادی چه ارزش هایی دارد، چقدر مورد توجه است، ارتباط ان با توسعه اقتصادی چیست و چه نوع رشد و توسعه اقتصادی مطلوب است؟
ایا اصل رشد اقتصادی مهم است یا نوع رشد و مختصات اقتصادی ان هم مانند توزیع دستاوردهای رشد باید مورد توجه قرار گیرد؟
شواهد علوم اقتصادی (نظری؛ كاربردی و توسعه‌ای) ایجاب می‌كند كه دولت دوازدهم با توجه به تجارب دیرین و نوین تاریخ سیاسی و اقتصادی كشور و جهان؛ " اقتصادی‌ترین " دولت باشد و عرصه‌های توزیع منابع اقتصادی را به تمام جغرافیای جمیعتی و سرزمینی وارد كند.
در تولید ثرو ت.، هرگز محدوده ممنوعه تولید وجود ندارد و دولت باید همه مردم را وارد عرصه‌های ثروت سازی و اقتصاد كند، اقتصادی كه بیشترین همگرایی را با فضیلت‌های اقتصادی جامعه ایران اسلامی دارد و دولت باید بتواند بخش مهمی از دغدغه‌های رهبری را كه پیشرفت توام با عدالت است، تحقق بخشد و حتی در مواردی مانند دانش و هوافضا و علوم هسته‌ای صلح امیز و همچنین نرخ رشد اقتصادی و اقتصاد دانش بنیان در سطح منطقه، اول شود.
اما اگر دستاوردهای رشد اقتصادی نصیب عده و قشر محدود و خاصی شود شبیه طنز آماری است كه فردی سر در یخ و پا در آب جوش گذاشت و از او پرسیدند به طور میانگین چه احساسی داری و پاسخ داد به طور میانگین خوبم، اما هر دو حالت نامطلوب بود.
همه دولت‌ها برای رفع چالش تلاش كردند و در دولت یازدهم نیز مانند دولت‌های قبلی این تلاش‌ها و برنامه‌ها و سیاست‌ها دیده می‌شود و كاهش نرخ تورم و ایجاد ثبات ارزی از نمونه‌های آن است.
در هر چهار بازار اقتصادی (كار، كالا، پول و سرمایه) می‌توان دستاوردهایی را برشمرد، اما در مقابل همچنان با چالش‌های جدی مواجه هستیم كه میزان دستاورد‌ها در مقایسه با آن‌ها خیلی كمتر به نظر می‌رسد و اینجاست كه گاهی در انتقاد‌ها این چالش‌ها نماد بیشتری پیدا می‌كند و این در حالی است كه همزمان دولت‌ها به تلاش‌ها و برنامه‌های خود ادامه می‌دهند و دولتمردان هم مدام از دستاوردهای خود می‌گویند.
هیچ كدام از این اظهارات و تبیین دستاورد‌ها و همچنین انتقاد‌ها را نمی‌توان رد كرد، اما چرا این دستاورد‌ها و موفقیت‌ها در مقابل چالش‌ها گاهی به نظر نمی‌رسد یا خیلی چشم نواز نیست؟
چالش كفه سنگین ترازو به این معنی است كه وقتی كارهای زمین مانده در عرصه اقتصاد در مقایسه با دستاورد‌ها خیلی سنگین باشد هر میزان هم دستاورد دولت را بزرگنمایی كنیم در ترازوی اقتصاد ایران همواره كفه چالش‌ها خود را بیشتر نشان خواهد داد و دستاورد‌ها هنوز هم نتوانسته است سنگینی و وزانت خود را به تراز كفه كارهای برزمین مانده برساند.
در مقابل 7 میلیون تا 12 میلیون بیكار ایجاد 500 هزار شغل چقدر می‌تواند در ترازوی بازار كار میان دو طرف یعنی تقاضا و عرضه بازار كار تعادل ایجاد كند؟
اگر در یك كفه ترازو 12 میلیون بیكار را قرار دهیم و در كفه دیگر 500 هزار شغل ارائه شود همچنان كفه چالش بیكاری بالاتر خواهد بود و شاید این ترازو، نوسانی نشان ندهد و این در حالی است كه هر سال بیش از یك میلیون بیكار به جامعه بیكاران اضافه می‌شود.
در حوزه بانكی هم برخی اقتصاددانان معتقدند وقتی نرخ تورم تك رقمی است باید زودتر از آن دولت نرخ سود تسهیلات بانكی را به سطح تك رقمی و حتی كمتر از نرخ تورم برساند برای اینكه سود تك رقمی بانك‌ها بدون ریسك است و سود تك رقمی بخش تولید با ریسك هایی هم همراه می‌شود، اما آیا دولت چقدر توانسته است نرخ سود تسهیلات بانكی را به طور رسمی كاهش دهد و نه روی كاغذ و شعار؟
" نرخ سود تسهیلات بانكی" و تلاش برای كاهش و منطقی كردن ان در ایران به یكی از جدی‌ترین پدیده‌های اقتصادی در ایران تبدیل شده كه البته عمدتا در دام تحلیل‌های سیاسی و غیرعلمی هم گرفتار شده است.
وقتی نرخ تورم در دوره گذشته ایجاد شده است ایا باید ان را برای دوره مالی اینده هم ثابت نگه داشت؟ منطق اقتصادی این رویكرد را رد می‌كند.
از طرف دیگر شبكه بانكی در همه عرصه‌های هویتی و اجرایی و ثروت افرینی؛ متحول شود و به اصلاح ساختاری كامل نیاز دارد فقط با یك مصوبه شورای پول و اعتبار نمی‌توان انتظار معجزه داشت.
تبارسنجی منتقدان و مدافعان دولت در عرصه اقتصادی نشان می‌دهد كه هر دو طرف می‌توانند برای ادعاهای خود دلایل روشنی ارائه كنند، اما این دلایل باید در شأن همان دستاورد‌ها و همتراز با چالش‌ها باشد.
نگاهی به مشكلات اقتصادی نشان می‌دهد كه اگر قرار است مشكلات به طور كامل برطرف شود باید روی فرضیه بی نهایت فرصت شغلی در ایران، بانكداری اسلامی راستین و حذف ربا، ریشه كنی قاچاق كالا با هوشمند سازی نظام تجارت و توزیع متمركز شویم و وظیفه دولت و سیاستگذاران هم این است كه متناسب با چالش هایی كه داریم بتوانند دستاورد ارائه كنند و الا در مقابل ارتش بیكاران نمی‌توان با 500 هزار تا 900 هزار شغل شعار موفقیت داد.
البته دستاوردهای دولت را نفی نمی‌كنیم، اما دولت دوازدهم باید رویكرد‌ها و نقشه راه خود را متناسب با این نیاز‌ها تنظیم و اجرایی كند.
باید ایران را به سرزمین پركارآفرین تبدیل كنیم و هر فارغ التحصیل دانشگاهی بتواند نهضت خودكارآفرینی را راه اندازی كند.

الگوی آبشاری توسعه در بازار كار ایران

اشتغال به معنی تركیب عوامل تولید سخت و نرم تولید است كه به ایجاد ارزش افزوده منجر می‌شود.
اشتغال موقعی ایجاد می‌شود كه عوامل تولیدی شناسایی و در ساختاری هدفمند تركیب شود.
الگوی آبشاری توسعه در بازار كار ایران به این معنی است كه همه فرصت‌ها و مزیت‌ها را به خوبی شناسایی و فعال كنیم كه شامل همه اقتصاد فضای ایران اسلامی خواهد
بود.
در این الگو دیگر یك بخش خوش تیپ و لوكس به تنهایی مد نظر نیست بلكه كل اقتصاد مانند یك سیستم هوشمند تولید ثروت عمل می‌كند و هرفردی در هر كجای ایران اسلامی فرصت تولید داشته باشد، فعالانه وارد عرصه تولید ثروت می‌شود و كشوری "تمام كارافرین" خواهیم داشت اعم از اقتصاد شهری و روستایی یا صنعتی و خدماتی و كشاورزی تا نسل‌های تازه اقتصادی از جمله اقتصاد دانش بنیان و جهان تراز؛ اما همراه با بازرگانی و تجارت هوشمند و رابطه مبادله منصفانه.
با این اندیشه‌ها و رویكرد‌ها می‌توان از جامعه عاری از بیكار هم صحبت كرد و هر یك روستایی كه حداقل ظرفیت جذب ده تا 15 مهندس كشاورزی را خواهد داشت با منابع خوداتكا و ثروت افرین.
كارآفرینی تن‌ها راه و بهترین شیوه برای ایجاد اشتغال فراگیر است و حمایت و همكاری همه جانبه با كارآفرینان می‌تواند به ایجاد اشتغال و رفع بیكاری در كشوركمك كند.
اشتغال زایی نباید مقطعی و محدود زمانی باشد و كارآفرینان در بخشهایی برنامه ریزی می‌كنند كه سازگار با علایق و نیازمندیهای منطقه است و باعث اشتغال پایدار می‌شود.
امروز در تمام دنیا دولت‌ها متوجه شده اند كه خودشان نمی‌توانند توسعه و رشد ایجاد كنند بنابراین دولت‌ها در جهان سیاست هایی دارند كه در كشورشان كارآفرینان رشد و نمو پیدا كنند یعنی بخش خصوصی را رشد و توسعه می‌دهند تا فضای كسب و كار ایجاد شود؛ بنابراین ظرفیت كار افرینی را می‌توان با ظرفیت اشتغال زایی در درون یك اقتصاد هم سنجی كرد.
ظرفیت اشتغالزایی معادل تمام فرصت هایی است كه در مختصات پنجگانه سرزمین یعنی طول، عرض، فضا و زیرزمین (توسعه سرزمینی و منطقه‌ای جامع و امایشی) و زمان و همچنین جغرافیای جمعیتی ان قابل شناسایی و درك این فرصت هاست.
اقتصاد ایران در همه زیربخش‌های كشاورزی شامل دامداری، زراعت، جنگل و مرتع، اب و خاك، شیلات، ابخیزداری، باغداری، تحقیقات كشاورزی، شبكه توزیع، صنایع تبدیلی و بازرگانی خارجی و در همه زیربخش‌های صنعتی شامل صنایع معدنی، خودروسازی، كشاورزی، ماشین الات، صنایع فلزی، نفت و گاز و پتروشیمی، و صنایع خدماتی و الكترونیكی و همچنین اقتصاد دانایی محور دارای فرصت‌ها و مزیت‌های خوبی برای توسعه و اشتغالزایی و ظرفیت كارافرینی است.
برای توسعه فرهنگ كارافرینی باید مهارت كار كردن از خانواده و مدرسه به نسل جوان كشور اموزش داد.
یكی از موانع تولید، سرمایه گذاری و كارافرینی هم نشناختن استراتژی مزیت‌ها و ظرفیتهای كشور است.
صنایع نفت، گاز، پتروشیمی، كشاورزی، صنایع غذایی، صنعت گردشگری، حمل و نقل و ترانزیت با تمام پیوندهای پسین و پیشین می‌توانند بهانه‌ای برای كارافرینی باشند برای اینكه هنوز ارزش افزوده قابل قبولی از ان‌ها تولید نكرده ایم.
دانش اموختگان با ورود به بازار كار نباید منتظر شغل اماده باشند بلكه با استفاده از فرصت‌های بالقوه؛ شغل افرینی كنند.
آیا دولت باید بیكاران را جذب كند و برای آن‌ها ایجاد اشتغال كند آیا به غیر از دولت و بخش دولتی از راه های دیگری نمی‌توان برای جوانان كار ایجاد كرد؟
سرزمین ایران، منابع و مختصات گسترده‌ای از ارزش‌های تولید را دارد و مدیران و راهبران اقتصادی باید تلاش كنند این فرصت‌ها و استعدادهای بالقوه را تكمیل و به ثروت‌های واقعی تبدیل كنند.
اقتصاد ایران ظرفیت‌های زیادی برای تحقق این اهداف دارد و بی تردید نقشه راه ما را هم همان اقتصاد مقاومتی ترسیم كرده است اقتصادی كه درون زا و برونگراست، اما با هویت مزیت محوری و مشتری انتظاری و تبدیل اقتصاد ایران به كانون تحولات اقتصاد جهانی در عرصه‌های انرژی، ترانزیت و اقتصاد دانش بنیان.
هدفمندی یارانه‌های نقدی در ابتدا چاله‌ای ایجاد كرد و 5 ساله بود و امروز هم قانون هدفمندی یارانه‌ها به پایان عمر خود رسیده است و باید لاغر و كم هزینه شود
تاكنون پرداخت بی هدف و گسترده یارانه تحمیلی به اقتصاد ایران، این اقتصاد را فربه، تنبل و غیر پویا كرده، اما امروز با محدودیت منابع مواجه شده است و با ادامه روند كنونی در اینده نزدیك با "گرسنگی مالی" دست به گریبان خواهد شد.
هدفمندی یارانه یك چاله ایجاد كرد كه باید در 5 سال ترمیم می‌شد، اما استمرار ان به ایچاد چاه اقتصادی منجر شده است.
شاید بتوان گفت: پرداخت یارانه‌های نقدی با این گستردگی و كیفیت، عامل بیكاری است و به ضد خود تبدیل شده است. یكسان سازی نرخ ارز هم می‌تواند فرصت ساز باشد و.
یادداشت: اسماعیل محمدی

دسترسی سریع