با نگاهی اجمالی به سی و هفتمین جشنواره موسیقی فجر، این پرسش بوجود می آید كه آیا جشنواره موسیقی در حال توسعه است یا فقط نقصهای اولیه آن از گذشته تا كنون همواره به شكلی اعیان می شود.
جوادبیگی- در این نوشته سعی كردیم ضمن نگاه اجمالی به جشنواره سی و هفتم موسیقی فجر، به این هدف بپردازیم كه آیا جشنواره موسیقی در حال توسعه است یا فقط نقصهای اولیه آن از گذشته تا كنون همواره به شكلی اعیان می شود و یا در یك رشد احتمالی، مشكلات نیز در ابعاد دیگری رخ می نماید.
در سیر تطورات جشنواره از سرود و آهنگ های انقلابی تا به حال، نشان از سیری است كه در عین روند خود (از پایه گذاری جشنواره و تغییرات آن) برای پیشبرد ظرفیت های مردمی استفاده شده است، كه ضمن ارائه این روش، خود نیز دچار چالش هایی بوده است. معرفی گروه های موسیقی كشورهای مسلمان و بین المللی شدن جشنواره از همین دست بوده، كه عدم ارائه راه حل نسبت به اصل نحوه برگزاری مشكلی را از پیش قدم جشنواره برنداشته است.
آیین اختتامیه جشنواره سی و هفتم كه در شامگاه بیست و نهم جمعه با حضور مسئولین برگزار شد با این جمله مجری سالن (خانم فاطمه آل عباس) شروع شد كه "بدون موسیقی جای چیزی در زندگی خالی است"
جشنواره كه در بخش های رقابتی (باربد) و دیگر بخش ها به اتمام رسید؛ در اختتامیه هم شاهد اظهار نظرهایی بودیم كه موید همین مسئله و چالش فوق الذكر است.
جشنواره بایستی بتواند خودش و نسبت هایش را بدرستی تعریف و سپس آن را برگزار نماید.
در سخنرانی های معمول ابتدایی آیین اختتامیه، اظهار نظر مدیر دفتر موسیقی مبنی بر اینكه اصل برگزاری جشنواره با اهالی موسیقی است و همچنین اظهارامیدواری دبیر جشنواره برای بیشترشدن شاخه باربد و افزایش جایزه در این بخش، بر همین موضوع نحوه برگزاری دلالت دارد.
بیانات آقای اسماعیلی وزیر ارشاد هم در اولین حضورش در جشنواره بعنوان وزیر نیز موید همین مسئله بود كه در سطور بالا طرح شد، اسماعیلی گفت: جریان های هنری و فرهنگی ما اصیل اند و نبایستی به آن ها متعرض شد و از طرفی دلجویی وجه دیگر مسئله را هم می كردند.
از آنجاییكه جشنواره ها در آینه رسانه ها نمود پیدا می كنند در بررسی جنبه های كیفیت برگزاری؛ موضوع مهم دیگر؛ فارغ از اینكه نسبت جشنواره با استقبال مردمی چه شكلی دارد، این است كه جشنواره با رسانه چطور تعامل می یابد. وقتی صفحات رسانه ها را نگاه می كنیم، جشنواره جذابیتی در رسانه ها ایجاد نكرده است.
با اینكه تدوین كنندگان جشنواره با تمهیداتی مثل جایزه بخش رسانه در تحرك آمیزی آن اقدام كرده اند، لیكن در همین امر دچار تناقض شده اند بطوریكه وقتی ملاحظه می كنند اهدافشان تحقق نیافته در بخش تشویقی اقدام به ارزیابی می كنند.
بطوریكه در بیانه داوران بخش رسانه، از فعالیت های نادرست رسانه ها سخن به میان آمد.
اما مسئله رسانه ها و جشنواره به همین جا ختم نمی شود. از آنطرف در ابعاد گوناگون فعالیت های رسانه ای حاضر در جشنواره، رویكرد مناسبی نمی بینیم.
رسانه های كه بتواند گردش صحیح و جذابی از اطلاعات و اخبار و نقد مستمر در جشنواره بوجود آورد و هم به نیاز مخاطب در ابعاد مختلفش پاسخ و در جهت جذابیت آن قدم بردارد، خبری نیست. البته همین مسئله نیز به مدیریت سیاست گذاری و برگزاری برمی گردد.
تقریبا تمام پرداخت های رسانه ای غیر تخصصی و حتی در حالت عام هم اطلاعات دست چندم است و بیشتر به مسائل از پیش معلوم می پردازند.
همین روند باعث می شود گردشی اطلاعات بوجود نیاید و مخاطب سردرگم از كل داستان جشنواره واقع شود.
این روند در كنار روندهای ناقص دیگر است كه باعث بوجود آمدن شكاف جشنواره و مردم می شود و آنجاست كه به ناچار، بدنبال روش های جبرانی و اضافه كردن بخش های جانبی می شوند. جشنواره ای كه خودش بدلیل پراكندگی و تشتت برگزاری در بوجود آوردن همگرایی لازم ناموفق می نماید.