ایل
خواننده : حسین میری
متن ترانه :
شیهه اسب و بهار ، نی لبك ، برنو ، سه تار
فصل ییلاق است و عشق كوه صحرا تك سوار
قله ها آینه پوش چشمه ها آوازه خوان
خنده ی سرخ زمین می رود تا آسمان
دیاری كه مهتابش مهتاب شعر عاشقاس
دیاری كه آفتابش گرمی دست آدماس
اسب خوب تفنگ خوب آرزوی هر مرده
ساز من صدای من این و ترانه كرده
موج های بی قرار سر به ساحل می زنند
مردا برنو به دوش دخترا كل می زنند
در میان دایره سبزه و قران و گل
كوه و صحرا پر شده از نغمه ساز و دهل
دیاری كه مهتابش مهتاب شعر عاشقاس
دیاری كه آفتابش گرمی دست آدماس
اسب خوب تفنگ خوب آرزوی هر مرده
ساز من صدای من این و ترانه كرده
شیهه اسب و بهار بوی باروت و شكار
رنگ جاجیم و دفك كهنه زین چرم سوار
می رسد هر دم به گوش خنده كبك دری
مانده بر روی چمن جای پاهای پری
دیاری كه مهتابش مهتاب شعر عاشقاس
دیاری كه آفتابش گرمی دست آدماس
اسب خوب تفنگ خوب آرزوی هر مرده
ساز من صدای من این و ترانه كرده