امشب شهادتنامه عشاق امضا می شود ...
به گمانم این، آخرین روزی است كه از سوی این قوم مهلت داریم. آگاه باشید كه من به شما اجازه (رفتن) دادم. پس همه با خیالی آسوده بروید كه بیعتی از من بر گردن شما نیست. اینك كه سیاهی شب شما را پوشانده، آن را مَركبی برگیرید و بروید.
امام حسین(ع) در اوایل شب یاران خود را جمع كرد و پس از حمد و ثنای خداوند خطاب به آنان گفت:
« فَإِنِّی لَا أَعْلَمُ أَصْحَاباً أَوْفَى وَ لَا خَیْراً مِنْ أَصْحَابِی وَ لَا أَهْلَ بَیْتٍ أَبَرَّ وَ لَا أَوْصَلَ مِنْ أَهْلِ بَیْتِی فَجَزَاكُمُ الله عَنِّی خَیْرا»
«همانا من یارانی باوفاتر و بهتر از یاران خود، و خاندان و اهلبیتی را نیكوكارتر و باپیوندتر از اهلبیت خود سراغ ندارم؛ خدایتان از جانب من پاداش نیكو دهد.»
سپس چنین ادامه داد:
در این هنگام ابتدا اهل بیت امام وبراساس نقل هایی نخستین نفر حضرت عباس(ع) سكوت را شكست و سپس یاران امام هر یك در سخنانی حماسی، اعلام وفاداری كردند و بر فدا كردن جان خویش در دفاع از امام تاكید كردند.
این سبك و شعر قدیمی كه یادآور آن شب تاریخ بشر است و افتخاری برای انسانیت را با هم بشوید و حس و حالتان را با ما به اشتراك بگذارید...
البته این شعر جانسوز كه دهان به دهان در چند دهه به گوش ما میرسد یادگاری استاد چایچیان است...